کد مطلب:280080 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:476

سخنان نورانی حضرت مهدی
(بحار ج 53 ص 191، یوم الخلاص ص 65):

قال الحجة المنتظر (ع): فی كتابه لسفیره الاول... و لیعلموا ان الحق معنا و فینا، لا یقول ذلك سوانا الا كذاب مفتر، و لا یدعیه غیرنا الا ضال غوی. فلیقتصروا منا علی هذه الجملة دون تفسیر، و یقنعوا من ذلك بالتعریض دون التصریح ان شاءالله.

حضرت حجت منتظر در نامه ای كه به سفیر اول خود نوشتند فرمود:... و باید بدانند كه حق با ما و در ما می باشد این سخن را جز ما نگوید مگر دروغگوی مفتری و آنرا ادعا نمی كند مگر گمراه باید از ما این جمله را بدون تغییر بپذیرند و تعریضا و بدون تصریح از ما قانع شوند ان شاء الله تعالی.

(منتخب الاثر ص 360، بحار ج 51 ص 351، یوم الخلاص ص 111):

قال محمد بن عثمان العمری و هو سفیره الثانی «رض»: رأیته، و كان آخر عهدی به عند بیت الله الحرام و هو یقول: اللهم انجزلی ما وعدتنی. و كان متعلقا باستار الكعبة فی المستجار یقول: اللهم انتقم لی من اعدائی.

محمد بن عثمان كه سفیر دویم حضرت است گفت: حضرت را دیدم و این آخرین دیدار من از حضرت بود كه در كنار بیت الله الحرام می فرمود: بارالها تحقق ببخش آنچه را به من وعده فرمودی. و حضرت در حالی كه دست به پرده كعبه معظمة در



[ صفحه 471]



كنار مستجار زده بود می فرمود: بارالها برای من از دشمنانم انتقام بگیر.

(یوم الخلاص ص 206):

و فی كلام شریف له مع علی بن ابراهیم الأزدی حین تشرف بخدمته: ان الأرض لا تخلو من حجة و لا یبقی الناس فی فترة اكثر من تیه بنی اسرائیل و قد ظهر ایام خروجی فهذه امانة فی رقبتك، فحدث بها اخوانك من اهل الحق.

و در سخنان شریف حضرت كه با علی بن ابراهیم از وی كه به خدمتش مشرف شده بود آمده كه فرمود: همانا زمین خالی از حجت نمی ماند و مردم در فترت و سرگردانی بیشتر از سرگردانی بنی اسرائیل نمی مانند ایام خروج من ظاهر و آشكار است و دین امانتی است در گردن تو آنرا به برادرانت از اهل حق خبر ده.

(بحار ج 52 ص 92):

الكلینی عن اسحاق بن یعقوب انه ورد علیه من الناحیة المقدسة علی ید محمد بن عثمان. و اما علة ما وقع من الغیبة فان الله عزوجل یقول: «یا ایها الذین امنوا لاتسألوا عن أشیاء ان تبدلكم تسؤكم» انه لم یكن احد من آبائی الا وقعت فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه، و انی اخرج حین اخرج و لا بیعة لأحد من الطواغیت فی عنقی، و اما وجه الانتقاع بی فی غیبتی فكا لانتقاع بالشمس اذا غیبها عن الابصار السحاب، و انی لأمان لأهل الأرض كما ان النجوم امان لاهل السماء، فأغلقوا ابواب السؤال عما لا یعنیكم، و لا تتكافوا علی ما قد كفیتم، و اكثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فأن ذلك فرجكم، و السلام علیك یا اسحاق بن یعقوب و علی من اتبع الهدی.

شیخ كلین (رض) از اسحق بن یعوقب كه نامه ی با دست محمد بن عثمان از ناحیه مقدسه باین مضمون به او رسید: و اما علت غیبت خدای عزوجل فرماید: «ای مؤمنان از چیزهائی كه اگر بر شما آشكار شود بدتان خواهد آمد مپرسید» چون هر یك از پدران بزرگوار من (ع) بیعتی از طاغوت زمان خود بر عهده داشت و من هنگامی كه خروج می كنیم در حالی است كه بیعتی از طاغوت ها بر عهده ندارم. و اما راه سودمند شدن از من در ایام غیبت مانند سود بردن از پرتو آفتاب است هنگامی كه ابر آفتاب را از نظرها پنهان كند و من امان ساكنان زمین هستم چنانكه ستارگان امان



[ صفحه 472]



برای ساكنان آسمان می باشند پس در سئوال را از آنچه مربوط بشما نیست ببندید و چون بمقدار كافی آگاهی دارید و پرسش زائد از آن برای خود زحمت ایجاد نكنند و برای تعجیل فرج بسیار دعاء كنید كه این فرج شما است و سلام بر تو ای اسحق بن یعقوب و بر هر كس كه پیرو هدایت باشد.

(المیزان ج 8 ص 300):

و فی البرهان... عن القائم (ع) قال: قلت فأخبرنی یا مولای عن العلة التی تمنع القوم من اختیار امام لانفسهم قال: مصلح او مفسد؟ قلت: مصلح. قال: فهل یجوز ان یقع خیرتهم علی المفسد بعد ان لا یعلم احدهم ما یخطر ببال غیره من صلاح او فساد؟ قلت: بلی قال: هی العلة التی اوردها لك برهانا.

در كتاب برهان... راوی گفت: به حضرت قائم مهدی ارواحنا فداه عرض كردم: ای مولای من علت اینكه مردم را انتخاب امام برای خود ممنوعند مرا آگاه فرمائید؟ فرمود: انتخاب امام مصلح یا امام مفسد؟ عرض كردم: امام مصلح. فرمود: آیا جائز است كه برگزیده ی مردم برای شخص مفسد واقع گردد پس از آنكه كس نداند صلاح یا فساد در قلب غیر او گذاشته باشد؟ عرض كردم: آری فرمود: این همان علتی است كه برهان و دلیل آنرا برای تو ایراد می كنم.



[ صفحه 473]